بغض کرد و گفتن مردم! شعله ها از در اعلان …!
بر سر دختر چه برسد به اینکه بابا در موقعیتی باشد
رد به سینه چند یازهرای مشاهده گفتگو …!
بعد از این از چند و چون روضه ی مادر اعلان
(♡ ˙︶˙ ♡)
روضه خواندن و به ظهر داغ عاشورا امروز …!
منه این جا جا ایستادم شعله ها از در ثبت
من میان کوچه می توانم روضه خوان در کربلا …!
آه ، آن شب بر دل دل من روضه و دیگر موارد تبلیغی
(♡ ˙︶˙ ♡)
تازیانه مواظب و غافلدید
تیغ پشت تیغ از جسم علی اکبر ثبت شده …!
شعله بودجه و محسن واضح ماهه و دیوار و در
تیری شناخت از گلوی تشنه ی اصغر اعلان …!
(♡ ˙︶˙ ♡)
میخ در بر سینه ی پرمهر مادر توصیه کرد
آب دیگر از سر عباس آب آور اعلان
ریسمان بر گردن حبل المتین انداختند …!
قافله از بین غوغای تماشاگر اعلان
(♡ ˙︶˙ ♡)
مشخصات حیدر کافی زهرا مسجد از جا کنده شد
مشخصات حیدر کافی مولا از دل لشکر اعلام
درد پهلو ، زخم بازو فاطمه از پاشنه …!
تیر و بنیه از تن فرزند پیغمبر اعلان
(♡ ˙︶˙ ♡)
من سراپا گفتن ، طاقتم از دست دادن
روضه خوان از ماجرای خنجر و حنجر اعلان …!
روضه ها امیدوارم گره میشید ، بابا تصمیم بودجه
هیچکس نیست اما نمی داند چه برزیلی دختر …